زیبایی ام را پایانی نیست
وقتی که در چشمان تو به خواب می روم
و هراس کودکانه ام را از پای در می آورم
در عطری که از تو بر سینه دارم
چه بی پروا دوستت دارم
و چه بی نشان تو را گم می کنم
وقتی که دروغ می گویم
دختری که در چشمهای من،تو را جستجو می کند
دروغ است
این جا فقط پسری است که هر روز از تو می پرسد!